از صلح میگویند یا از جنگ میخوانند؟!
دیوانههـــــا آواز بیآهنگ میخوانند
گاهی قناریها اگر در باغ هم باشند
مانند مرغان قفس دلتنگ میخوانند
کنج قفس میمیرم و این خلق بازرگان
چون قصهها مرگ مرا نیرنگ میدانند
سنگم به بدنامی زنند اکنون ولی روزی
نام مرا با اشک روی سنگ میخوانند
این ماهی افتاده در تنگ تماشا را
پس کی به آن دریای آبی رنگ میخوانند...
فاضل نظری
تاریخ : پنج شنبه 92/8/9 | 11:40 صبح | نویسنده : بانو | نظرات ()